Article

36025

با سلام خدمت همه
این ارتیکل رو میخوام راجع به خودم و تاریخچه فعالیتم تو ایسیم حرف بزنم
از همین اولم بگم که بخاطر حرفایی که اینجا میزنم اصلا از کسی عذر نمیخوام چون حرفام عین چیزیه که اتفاق افتاده و به اندازه کافی شاهد مدرک برا اثباتش هست


از جایی شروع میکنم که بخاطر نوب بودنم و ارق خودم به محل زندگیم
اولین کارخونمو توی شمال اران زدم که اساحه کیو 1 بود
اون موقع مثل تازه واردای الان دغدغه کار کردنو کارخونه داری تانکا تو ایرانو داشتم


کمکم گذشت تا ایندو به ایران حمله کرد من اولین بار بطور جدی برا جنگ خرج کردم
اوایل که با این دوستمون که به من میگه بزغاله تو کارخونه من کار میکردیمروزانه دستمزد 1.5 برابر بازار بهش میدادم + مقداری از تولید روزانش که زودتر پیشرفت کنه که همینطورم شد
اما بعدش بن شد و با هر طریقی بود اکانت یکی از دوستان رو گرفت به بازی ادامه بده
من اون کارخونه رو فروختم وقتی توی ای ار سی بومبو به من گفت سترنگتم کمه و به من تجهیز تعلق نمیگیر ه
با گلد کارخونم خودمو تجهیز کردم هیچ اعتراضیم نکردم اگر کسی یادشه من جایی تجهیز خواست اینجا بگه تو دوره حمله ترکیه
من تجهیز بهم تعلق نمیگرفت اما سیاوش که الان از بازی رفته یه بخش از تجهیز رو به من داد و سهند به من میگفت چنتا تجهیز به کی بدم
منم لیست مو به مو تهیه کردم اخر دادم به سیاوش

توی دوره ریاست جمهوری ماتریکس
با من صحبت شد که بیام توی وزارت جنگ
اومدم
http://e-sim.org/article.html?id=22294
رفتم زیر دست سهند و پدرام
اما با گذشت زمان من شدم مسول تجهیز به همراه حسین مستر
توی جنگ با ایندو من میرفتم با تمام ارتشهای خارجی صحبت میکردم میاوردمشون با تجهیز یا بی تجهیز برای ایران میزدن اونا که اون دوره بودن میدونن که این حرکت چقدر تو نتیجه جنگ تاثیر داشت
کم کم طوری شد که هیچ راندی از دستم در نمیرفت و ایران تونست ایندو رو بیرون کنه
تو اون دوره بود که پدرام که بهم اعتماد کردو منو به ارتشش برد بهم گفت برم حزب نو پای لاولی
رفتم
تو رای گیری سران حزب هم بین اسی و امین به امین رای دادم
تو اون زمان بومبو و ماتریکس و... از من خواستن بیام مجلس بیشتر بخاطر فعالیتم و اینکه با ارتشهای غیر ایرانی در ارتباط بودم و هیچ جنگی از دستم در نمیرفت
اما اون اتفاق افتاد من رد صلاحیت شدم برای مجلس خدای من شاهد که من فقط میخواستم برم مجلس که وقتی با ارتشی حرف میزدم بهم نگن تو چیکاره ایرانی و....
بین من و امین و بابک مشکل پیش اومد
من توی شات و ای ار سی بد بیراه گفتم
اما الان خودشون میتونن شهادت بدن که چقدر رفقیم و فکر کنم هر سه تا فراموش کردیم اون قضایا رو

توی دوره بعد از ماتریکس
کسی نیومد برا ریاست جمهوری تا اینکه با پدرام صحبت کردم داشت میومد که با حسین صحبت کردم و اون اومد من قرار نبود کاره ای باشم
اما حسین وزیر کرد منو
تا قبل اون موقع فکر میکردم چنل اتحاد جاییه که هر کشوری کمک میخواد میره اونجا اعلام میکنه و کمک میگیره
تا اینکه خودم رفتم و دیدم و با زرنگی که کردم همون شب اولم اونجا ریاست ارتشها رو گرفتم
خیلی اتفاق اونجا افتاد
داشتن ایران رو حذف میکردن که اگه بخاطر زیرکی من نبود این اتفاق می افتاد
اینو تا الان مخفی نگه داشتم اما الان اینجا گفتمش
چت لگ همه اینارو دارم البته
اینجا کسی که بیشترین کاری که برا ایران کرده نه روز ریاست جمهوری بوده که سه روزش فقط رویت شده به من گقت و همچنان مییگه عشق قدرت به دیگران هم میگه البته که باعث شادی روح من میشه

اون دوره بد تموم شد چون حسین و من تنها بودیم و کسای دیگه که مسولیت داشتن جز هفته اول دیگه کمک نکردن


این دوره هم خیلیا ازم خواستن بیام برا ریاست جمهوری اما میبینین که نیومدم و نمیام
بخاطر اسمم که الان توی اتحاد همه میشناسن و فعالیت مفیدم و طرح هایی که دادم توی جنگها
مثل طرح سوماترا یا اشغال روسیه به دست پلند الان توی اتحاد بزرگان همه کشورا از من مشورت میگیرن برای جنگها و رییس جدید اتحاد شب جلسه که با دون دون رفتیم توی پرایویت به من گفت درخواست از من زیاده برای ریاست ارتشها اما مد نظر من تو هستی
خود دون دون هم دید که با اینکه رای گیری نبود نمایندهای کشورا به من رای میدادن
از اینا بگذریم
تنها جایی که انگار برا کسی که فعالیت داره و کارشو بلده تره خرد نمیکنن همین ایرانه
من با جانی ستالیچ رییس جمهور کرواسی که حرف میزدم راجع به وضعیت ایران به من گفت که بیا کرواسی من برات شرایطی فراهم میکنم که سرپرستی جنگای ما با تو باشه اما من قبول نکردم چون خواستم برا ایران کار کنم اگه کاری میکنم
اونوقط اینجا به من میگن بزغاله و عشق قدرت و...


حالا ببینید چدا افرادی که تو راس کار مثل پارسمن و ماتریکس و همین حسین
که تک تکشون برای ایران زحمت زیادی کشیدن الان زیاد درگیر مسایل نمیکنن خودشونو و خسته شدن
اما اگر به کشورای دیگه نگاه کنید اصلا اینطور نیست و افرادی که دارن زحمت میکشن واقعا مورد احترام هستن حتی اگر اشتباهی کردن
نمونش همین الان
sarpi
که توی ریاست جمهوری صربستان رای نیاورد و رفته کانادا اما برین با صربها صحبت کنین ببینین چه احترامی برا خودش و کاراش قایلن


من به شخصه نسبت به اینده ایران بسیار بدبینم اگر اینطور پیش بره
منتظرم روزی که کسی جرات نداشت برای ریاست جمهوری پا پیش بزاره و ایران توی سختی باشه بیام برای کمک به ایران نه الان که کار سختی برای انجام دادن نیست و کار ساده تصویب بودجه توسط مجلس برای تجهیز ایرانیا و هماهنگی ساده جنگی رو کسی انجام نمیده

وقتی عضو مجلس خودش میگه من روزی نیم ساعت میام اینجا پس امثال من انتظار فوق العاده زیادی داریم که مجلس با نبودن فروم
توی ای ار سی جلسه بزاره و به کارای کشور رسیدگی کنه



تو این مدتی که دارم اینجا کار میکنم عجایب زیادی دیدم که جای گفتن نداره
اما واقعا دوستانی که قدرت دارن دارن چیکار میکنن؟


باشد که یک نفر اینجا حرف جدیدی بزنه
نه حرفای نخ ریس شده قدیمی





با تشکر
عرفان
( trojan26 )
16:28 14-6-2012
day 283

Previous article:
jalase day 272 dar irc (13 years ago)

Next article:
baraye tanavo (13 years ago)